همراز

Wednesday, January 05, 2005

سلام بر همه برای خالق و بر مخلوق برای ابتدا و برای انتها برای مبتنی بر تن برای ازاد از وحی
نوشتن فارق از حرص و نفرین بی معنی شاید باشد برای نویشنده چون بی هدف و بی نیاز از حقیقت است از برای نداشتن و طلب داشتن
حق چیست قضاوت چیست و هر کس چی دارد تا باید به اون برسد تا مسرور کرد تا از برای دیگران در او دخل و تصرف نداشته باشد تا از نیازهای درست و صاف پافراتر نگذارد تا در حیات بی دیوار حریم قرار بر قرار کند
حق قضاوت را به کسانی میدهند تا میان را برای تساوات تا برای طرفین حقوق مشخص که اعلام شده را باز پس گیرد و برای فرار کنند از این و غیر این جزای و مجازات قرار دهد ایا او عادل است؟
عدل او را در ترازو حق قرار داده اند ایا او را بانی قضا قرار دادند تا حق شناس شود؟
قضا را میاموزانندتا حق را روشن کنند از حقوق بنام خدا اسم نهاد را برای مشخص کردن و قانون مند کردن اهداف منتنی بر دین نام میبرند
نمیدانم برای شما هم اقفاق افتاده حق را که بنام دیگران حتم کرده اند هیگونه فکرت و ذهن و خوی شما را ارضا نمیکند با تمام وجود بر بی عدالتی این لایحه پافشاری میکنید ایا تاثیری نیز دارد؟
من حق دارم شما هم همین طور ایا باید حق من شما یکی باشد؟
ایا من در خودم باید با شما با هراز یک اختلاف برابر باشیم چون ترازوی عدالت را همیشه به میزان ببینیم؟
ایا رسم عدالت ترازوی میزان است؟
ایا خدا نیز این را برای ما خوانده و ما این حرف خدا را در موجودات و مخلوقات ابتدای تر از خود میببینم میبینیم چون ضعیف است باید بمیرد و چون جوان ست باید زور بگوید ایا اون فاعل دوم همیشه به اندازه یک پله مهر زیر دست را میگیرد و چرا خدا به او اجازه اول بودن را نداده است ایا او عادل است ایا باید عدالت او را از خود مستثنا بدانیم و او را برتر از عدل خود و مورد درک خود بگذاریم و بنامیم/
اصل عدل بر نا برابر بودن است نه بر برابر بودن چون در ورطه اول برابر بودن برای ما انسانها بی معنی و نا دست یافتنی است بنگرید خواهید یافت نبودن این واقعیت در تمامی یاختهای وجودی این بنای انسانیت این بنای دنیا این بنای بست خداوندی
پس چکونه میتوان عادل باشیم چگونه میتوانیم حق زا تقسیم کنیم تا همه در یک نفطه در یک خط قرار بگیرند؟
فکرت اندیشه شوق دانستن همه و همه دلیل بر انسان بودن اسن دلیل بر نیاز به دانستن است و اگر برای دانستن دیوار و حرمانی کشید ادمیت را زیر سوال ندانستن برد است پس بدانید خدا به ما این را داده این حق را داده چون فکرت را با وجود ادمیت در امیخته پس بیتا باشیم
عصاری

0 Comments:

Post a Comment

<< Home