همراز

Friday, February 18, 2005

با ستایش خالق بزرگ میخواهم برای شما از ایین و سلوکی بگوییم که همواره دیواری به بلندی هرازان هراز سال میان انسانها ایجاد کرده دیواری که از میان هر خانه حصارینامریی میان دوموجود بنیادی خانه و خانواده بنا کرده و من و شما برای بینش و شفاف سازی اون اگر قدمی برنداریم ماهم به پاییداری و گسترش اون اهتمام ورزیدیم
موجودی به نام انسان میان خود و دیگر مخلوقات جدایی افکنده تا شعور و احساس خود را به انها نشان دهد باقی را در سیتره خمود دراورده تا به انها بگویید که چه قدرت عظیمی و غیر قابل کنترلی دارد تا به فخر ورزد تا بیندگان را در سحر خود ناگام دارد
اما این حس همواره به خودش و به تمامیتش نیز لطمه وارد کرده و خود را نیز در اسیری به این اصل محکوم داشته بعد از این دیوار میان خود و دیگران میان خود و جنس مخالف خود بناداشته تا به این وسیله این حس محضون را به انتشار دراورد تا میان خود هم بستر شریک خود نیز پرده به بلندی همان پرده اولیه که از حس خود شروع میشود و در دینها و سنت خود اون را پرورشمیدهد که دیگر حتی نمیتواند بر اون حدی بگشد تا خود را نیز اسیر در بندش نبیند
زن و مرد همواره برای هم میمیرند برای هم عاشقی را به ارمغان میاورند با هم به زیرساختهای بنیادی خود توجه میکند باهم به اون ارامش درونی میرسند اما اما اون حس لعنی دوباره کریبان انها را میفشارد و انهارا از آن پرواز به سقوط همیشه گی سوق میدهد نیچه میگویید
برای فلسوف شودن سه چیز نیاز است دوری از پادشاهان از نام آوری و از زنان ایا او خود را در سیتره زنها میبیند که این چنین خصانه به همنوع خود،به کامل کنند خود حمله میکند؟
لااقل نیچه قدرت بیان درونش را به اسباط راسند اما خیلی از پیامبران که یک اسم عمومی میتواند باشد قدرت بیان این حقیقت را نداشتند یا با دید ابزاری یا با برداشتهای مردانه از جوامع اون را به سر حد اعلا خود برزگ کردند حتی حقوق رادر مردانگی دیدن
جالب است بدانید که برای واژه فمنیست کلمه مقابل وجود ندارد چون مردان این را با قدرت خود بنانهادند و زنها از این استفاده میکنند چون که قابل در استفاده اند و محکوم
باور از بودن حقیقت نشان از رشد است نه این که ساختار ادمیت را در بیان مرد یابیم برای وجود داشتند حتی تخم مرغ بیان از مرغ یا تخم مرغ میکنیم و هیچ گاه مثالی از خروس جمع به میان نمیاوریم چون بی معنی ترین کلمه در وجود اساس این حیوان است در نقطه شروع با وجود اینکه نقش بارور کنندگی اون را نمیشود انگار کرد
به ما گفته شده که آدم را ساختند بعد حواراساختند و بعد فرزاندانشان اما چرا نبایست حوارا ساخت بعد از ان ادم را برای او خلق کرد خوب چون پیام اورش قدرتی داشت ؟!
برای شناخت مرد و زن همیشه بیان از قدرت بیان از فیزیک وبیان ازمردانگی است و در مقابل ان زن تفسیر میشود که موجودی ساخته دوم است به بیانی دیگر
ما نمیخواهیم او را به تفسیر کشیم چون اصل هایی را باید به باد گیریم باید از نوع بی اندیشیم باید باور کنیم مرد به واسطه یا زن به واسطه میتوانند اورنده بدی باشند نه اما های دیگر باید اول اندیشید بعد بیان کرد باید زمزمه هاتی بیانی را افرید بعد به ان جلوه داد تا بعد
عصاری

0 Comments:

Post a Comment

<< Home